فقط 2 روز دیگه...هوراااااااااااااااا
آریو جونم...عشق مامان...تمام امید و هستیه مامانی سلام عزییییییییییزم قربونت برم من که اگه خدا بخواد 2 روز دیگه میای بغلم...مامانی باورم نمیشه 9 ماه بارداری رو به کمک خدا به آخرش رسوندم ...عزیز دلم,گل پسرم نمی دونی چه ذوق و شوقی دارم واسه اینکه 5 شنبه میبینمت...همش تو این فکرم که جوجم چه شکلیه؟؟ دلم واسه همه ی روزای شیرینی که توبارداری پشت سر گذاشتم تنگ میشه واسه همه ی حس و حالای خاصی که وجود تو در درونم باعثش بود... دلم واسه اونروز که فهمیدم تو تو وجودم شکل گرفتی تنگ میشه,اونروز شیرین که هیچوقت فراموشش نمی کنم واسه اولین سونویی که انجام دادم و تو رو خیلی واضح دیدمت که اندازه ی یه نخود بودی و صدای قلبتو شنی...
نویسنده :
مهرانا
13:58